این کتاب به روایت مرتضی سرهنگی نگاشته شده است . موضوع آن خاطرات نظامیان عراقی در ایران، و جلد سوم از مجموعه سه جلدی پاره هایی از آنچه اتفاق افتاد است. نویسنده 30 خاطره کوتاه را که به نظرش جالب بوده از لابه لای 65 کتابی که از خاطرات عراقی ها در ایران ترجمه و منتشر شده دستچین کرده است و درباره هر کدام چند سطری توضیح می دهد. هر ده خاطره در یک کتاب آورده شده که در مجموع، از خاطرات نظامیان عراقی سه جلد تدوین کرده است .
محصولات مرتبط
از ویژگی های کتاب این است که علاوه بر خاطره ، ویژگی ها و مشخصات کامل صاحب خاطره نیز در زیر آن آورده شده است. خاطره اول با عنوان «اسیر رمادی» از کتاب تپه های حاج عمران گرفته شده است. این خاطره درباره یک افسر عراقی است که علاقه عجیبی به یکی از اسرای ایرانی به نام مجیدی پیدا می کند و تاوان این رفاقت را هم می پردازد. خاطره دوم با عنوان «سه گلوله» از سروان عراقی، فهمی الربیعی، است. سروان فهمی مجبور می شود برای حفظ موقعیت فرماندهی خود، دوستش را با سه گلوله بکشد و خاطره بدی در ذهنش ایجاد کند. گزیده متن وقتی چهره اش در هم رفت و تبسم بر لب هایش خشکید، فهمیدم که او از این فراق بیشتر از من غمگین است. برای اینکه لااقل ساعتی دیگر هم با او هم کلام شده باشم، نگهبان را صدا زدم: «در را باز کن مجیدی بیاید بیرون!» نگهبان بعد از کمی این دست و آن دست کردن، بالاخره لب باز کرد و گفت: «قربان ببخشید، سرگرد از من خواسته این کار را برای شما انجام ندهم.»
دیدگاه خود را بنویسید