"خاطرات سفیر" اثر نیلوفر شادمهری، خاطرات نویسنده از دوران تحصیلش در فرانسه است که به عنوان یک زن مسلمان ایرانی با چالشهای فرهنگی، دینی و اجتماعی در محیطی غربی مواجه میشود. نویسنده با نگاهی صمیمی و بیان روان، داستانهایی از واکنشهای مردم نسبت به حجاب او، سوالات کنجکاوانه درباره ایران و اسلام، و تلاشهایش برای حفظ هویت ایرانی و اسلامی خود روایت میکند. این کتاب مخاطب را به تامل درباره تفاوتهای فرهنگی و هویت ملی در دنیای مدرن دعوت میکند.
محصولات مرتبط
درگیریهای روحی و ذهنی روابط با انسان هایی با ارزش ها و فرهنگهایی متفاوت و چالشهایی که در یک کشور اروپایی می تواند دختری مسلمان را درگیر خود کند به تمامی در این کتاب و در لابلای خاطرات نیلوفر آمدهاست:
ویرجینی گفت: «تو وقتایی که تنهایی چی کار میکنی؟»
ـ با بچهها صحبت میکنم. کتاب میخونم. گاهی هم تلویزیون میبینم.
ـ شبنشینیای دانشگاه رو نمیری؛ نه؟
ـ نه.
ـ چرا؟
ـ برای اینکه از اینجور مراسم خوشم نمیآد.
- ناراحتت میکنه؟
یه جوری پرسید!
-آره ... یه جورایی میشه اینطوری گفت. چطور؟ تو داری با بچهها میری؟
ـ نه، هیچوقت نمیرم.
ـ چرا؟
ـ ناراحت میشم.
ساعتش رو نگاه کرد. دستش رو کرد توی جیبش. یه چیزی رو درآورد. یه بسته قرص بود. گفت: «من باید برم داروم رو بخورم. تو هم میآی توی آشپزخونه؟»
ـ آره، میآم. چرا قرص میخوری؟
ـ چون یه کم بیمارم.
ـ چه بیماریای؟
ـ یه چیزی شبیه افسردگی ... دکترم گفته.
ـ تو افسردگی داری؟ ... تو؟!
ـ به نظر نمیآد؟
ـ به نظر من که اصلاً! ... بقیۀ دوستات چی؟ ... خانوادهت؟ ... به نظر اونا تو افسردهای؟
ـ آره، اصلاً اول از همه مامانم گفت بهتره برم پیش دکتر.
کتاب "خاطرات سفیر" به قلم نیلوفر شادمهری، روایتی جذاب از تجربیات شخصی نویسنده بهعنوان دانشجوی ممتاز ایرانی در فرانسه است که ضمن تحصیل در رشته طراحی صنعتی، با چالشها و نگاههای مختلف درباره فرهنگ و کشورش مواجه میشود.
نویسنده در این کتاب به نحوی سفیر غیررسمی ایران میشود و باید به سؤالات و کنجکاویهای اطرافیان درباره حجاب، مسائل فرهنگی، و وضعیت ایران پاسخ دهد.
شادمهری از ابتدا به انتقال تصویری واقعی از کشورش به دیگران اهتمام میورزد و از گفتوگوها و پرسشهایی که با آنها روبهرو میشود، فرصتی برای روشنگری در مورد ایران و مسلمانان بهره میگیرد. کتاب، علاوه بر ارائه تصویری واقعگرا از زندگی یک دانشجوی ایرانی در غرب، از قدرت تعامل فرهنگی و اهمیت درک متقابل نیز سخن میگوید.
کتاب "خاطرات سفیر" توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده و به دلیل سبک داستانسرایی ساده و روانش، از استقبال خوبی در میان جوانان برخوردار شده است.
کتاب "خاطرات سفیر" اثر نیلوفر شادمهری، به صورت مجموعهای از یادداشتها و خاطرات نویسنده در دوران تحصیلش در فرانسه تنظیم شده است. در این کتاب، شادمهری داستانهایی از چالشهای زندگی روزمرهی خود را بهعنوان یک زن مسلمان ایرانی در جامعهای غربی به اشتراک میگذارد. روایتهای او نهتنها مسائل و دغدغههای دینی و فرهنگی را بازتاب میدهند، بلکه نمایانگر تلاشهای او برای ارائه تصویری واقعی از فرهنگ و باورهای اسلامی و ایرانی هستند.
نویسنده در این اثر با زبان ساده و صمیمی به روایت تجربههایش پرداخته و به مسائلی از قبیل واکنشهای مردم فرانسه به پوشش حجاب او، سؤالات و کنجکاویهای آنها درباره ایران و اسلام، و حتی عدم پذیرش او به دلیل حجاب در دانشگاههای معتبر فرانسه اشاره دارد. همچنین به فعالیتهایی مانند برگزاری دعای کمیل در خوابگاه اشاره میکند که برای او نمایانگر زندهنگهداشتن فرهنگ ایرانی-اسلامی در محیط غربی است.
نیلوفر شادمهری با ایجاد فضایی برای آشنایی مخاطبان ایرانی با تجربیات مهاجران و دانشجویان ایرانی، این کتاب را به اثری تاثیرگذار برای شناخت هویت اسلامی و ملی در فرهنگهای دیگر تبدیل کرده است.
کتاب «خاطرات سفیر» نوشتهی «نیلوفر شادمهری» است. شادمهری در مقدمه آورده است: «ماجرای نوشتن این خاطرات را اینگونه بیان میکند: القصه! بهعنوان دانشجوی ممتاز، موفق به دریافت بورس دوره دکترا در رشته طراحی صنعتی شدم. علاقه شخصی و بررسیهای مطالعاتی پیرامون موضوع رسالهام من را در انتخاب کشور فرانسه مطمئنتر کرد و سرانجام راهی پاریس شدم. پایم که رسید به فرانسه، با اولین رفتارها و سؤالهایی که درباره حجابم میشد و بهخصوص درباره وضعیت و شرایط ایران، متوجه شدم آنجا کسی من را نمیبیند. آن که آنها میدیدند و با او سر صحبت را باز میکردند یک مسلمان ایرانی بود؛ نه نیلوفر شادمهری.
آنها چیز زیادی از ایران نمیدانستند. اگر بخواهم دقیقتر بگویم، شناختی که از ایران داشتند فاصله زیادی حتی با واقعیت داشت؛ چه رسد به حقیقت و من شدم "ایران"! من باید پاسخگوی همه نقاط قوت و ضعف ایران میبودم. انگار من مسئول همه شرایط و وقایع بودم. چارهای نبود و البته از این ناچاری ناراضی هم نبودم. من ناخواسته واسطة انتقال بخشی از اطلاعات شده بودم و این فرصتی بود تا آنطور که باید و شاید وظیفهام را انجام دهم. تصمیم گرفته شده بود! من سفیر ایران بودم و حافظ منافع کشورم و مردمش.» این کتاب را انتشارات «سورهمهر» منتشر کرده است.
دیدگاه خود را بنویسید