سرگذشت استعمار جلددوم اثر مهدی میرکیایی

شاید مجبور شویم آتش را دوباره کشف کنیم و برای بار چندم دست به اختراع لامپ بزنیم، ممکن است لازم شود از اول یاد بگیریم که چگونه می‌شود از طبیعت، غذا و پوشاک به دست آورد؛ حتی شاید مجبور شویم باز هم در جنگ‌های جهانی اول و دوم قربانی شویم و انسان‌های بسیار دیگری را هم قربانی کنیم. همۀ این‌ها در صورتی است که به تجربه و تاریخ بی توجه باشیم. شاید بگویید این چیزها غیر ممکن است و زمان هرگز به عقب بازنمی‌گردد.

اما واقعیت این است که انسان گاهی اصرار دارد راهی را که به پایان رسانده، دوباره از ابتدا آغاز کند. می‌گویید نه؟ پنجرۀ تاریخ استعمار را باز کنید و به تماشای جهان و مردمانش بنشینید تا بدانید چگونه بر تکرار رنج و اندوه پافشاری می‌کنند. تاریخ استعمار ماشین زمانی است که ما را با کریستف کلمپ به کشف قارۀ آمریکا می‌برد. جاده‌ای‌ست که ما را با سرخپوست‌ها به کوچ اجباری می‌فرستند.

الماسی است که برده‌های زیادی برای پیدا کردنش جان خود را در معادن آفریقا از دست داده‌اند، پادشاهی‌ست که از دشمنانش فریب می‌خورد و دوستانش را فریب می‌دهد، کشتی بزرگی است که روی دریایی از خون شنا می‌کند، پیکی است که خبرهای تلخ و شیرین گذشته را در گوش آینده زمزمه می‌کند، و بالاخره سرگذشت استعمار منظره‌ای تماشایی‌ست در انتظار چشمان ما؛ پنجره‌ها را باز کنید.