کتاب نمی توانست زنده بماند، خاطراتی از شهید مهدی باکری اثر علی اکبری مزدآبادی

جلد هشتم از مجموعه یاران ناب

از {{model.count}}
تعداد
نوع
ویژگی‌های محصول
  • نویسنده: علی اکبری مزدآبادی
  • ناشر: یا زهرا (س)
  • تعداد صفحه: 111
  • جلد: جلد نرم
فروشنده فروشنده: کارون آنلاین
آماده ارسال ناموجود
58,500 تومان
65,000
10%
  • {{value}}
کمی صبر کنید...

با "نمی توانست زنده بماند"، قدم به دنیای خاطرات شهید مهدی باکری بگذارید. این کتاب بی‌نظیر، روایت‌گر شجاعت و ایثار مردی است که در راه وطن از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. اثر علی اکبری مزدآبادی، شما را با لحظاتی بی‌بدیل و احساسی عمیق آشنا می‌کند. همین حالا این اثر تأثیرگذار را تهیه کنید و به جمع دوستداران این قهرمان بپیوندید!

محصولات مرتبط

مهدی تماس گرفت و گفت: «اگه میتونی بیایی، سریع تر بیا، این جا وضع خیلی پیچیده است.» خودم را به ساحل دجله رساندم. همه چیز از بین رفته بود و در حال سوختن بود. با مهدی تماس گرفتم و گفتم: «مهدی؟ چه خبر شده این جا؟» زیاد حرف نزد، گفت: «این جا اشغال زیاده، نمیتونم حرف بزنم.» از قرارگاه هم دائم تماس می گرفتند و می گفتند: «هر طوری شده به مهدی بگو برگرده عقب.» وقتی گفتم: «برنمی گرده.» گفتند: «خودت برو برش گردون، بیارش عقب.»
هر کاری کردم که خودم را به مهدی برسانم، نشد. آتش به حدی زیاد بود که به هیچ عنوان اجازه نمیداد خودم را به او برسانم. از طرفی هیچ وسیله ای هم نبود. کارم شده بود، التماس کردن به مهدی، به او گفتم:« تو رو به خدا قسم، تو رو به جان هر کسی که دوستش داری، بیا خودت رو برسون به ساحل، بیا این طرف.» گفت: «احمد! تو پاشو بیا اینجا، اگه بتونی بیایی، دیگه برای همیشه پیش هم هستیم.» گفتم: «این جا آتیش زیاده، نمی تونم، تو بیا.» گفت: «اگه بدونی این جا چه جای خوبی شده احمد! پاشو بیا! بچه ها اینجا خیلی تنها هستن.»
فاصله ما حدود هفتصد متر بود و آن حجم آتش اجازه نداد که خودم را به مهدی برسانم. مهدی مرتب می گفت: «احمد! پاشو بیا اینجا.» می دانستم وقتی به من می گوید بیا این جا، این جا جای خوبی است، می خواهد عمق فاجعه را به من بفهماند، که ای کاش می رفتم و از زبان بچه ها خبر تیر خوردن و شهادتش را نمی شنیدم و این حسرت به دلم نمی ماند. نمیدانید چقدر دلم برای مهدی تنگ شده است، حاضرم هر چیزی را که در دنیا دارم بدهم برای یک لحظه دیدن او

کتاب «نمی‌توانست زنده بماند» به قلم علی‌اکبری مزدآبادی، جلد هشتم از مجموعه «یاران ناب» است که به بیان خاطراتی از شهید مهدی باکری از زبان دوستان و همرزمان وی می‌پردازد.

درباره شهید مهدی باکری

شهید مهدی باکری در سال ۱۳۳۳ در شهرستان میاندوآب در خانواده‌ای مذهبی و باایمان متولد شد. در دوران کودکی، مادرش را از دست داد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در ارومیه به پایان رساند. پس از اخذ دیپلم، وارد دانشگاه تبریز شد و در رشته مهندسی مکانیک به تحصیل پرداخت. در این دوران، هم‌زمان با شهادت برادرش علی به دست مأموران ساواک، فعالیت‌های سیاسی خود را علیه رژیم پهلوی آغاز کرد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، باکری به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و مسئولیت‌هایی نظیر دادستان دادگاه انقلاب ارومیه و فرماندهی سپاه ارومیه را بر عهده گرفت. وی در عملیات‌های مهمی مانند فتح‌المبین، بیت‌المقدس، رمضان، والفجر مقدماتی و والفجر ۱ تا ۴ حضوری فعال داشت و فرماندهی لشکر ۳۱ عاشورا را نیز بر عهده داشت. سرانجام، در ۲۵ اسفند ۱۳۶۳، در جریان عملیات بدر در منطقه هورالهویزه، به شهادت رسید و پیکرش در اروندرود مفقود شد.

این کتاب توسط انتشارات یا زهرا (س) منتشر شده است.

شما می‌توانید این کالا را با بهترین قیمت و ارسال فوری از فروشگاه اینترنتی کارون آنلاین تهیه کنید.

نویسنده
علی اکبری مزدآبادی
ناشر
یا زهرا (س)
تعداد صفحه
111
جلد
جلد نرم
قطع
رقعی
شابک
۹۷۸۶۰۰۶۲۷۴۲۴۹

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...