این کتاب با تبیین جریان های مهم سیاسی و تقسیم جهان به دست دو ابرقدرت بزرگ دنیا، نشان می دهد راه پیروزی، حرکت در مسیر قدرت های بزرگ جهانی نیست و چگونه کشوری می تواند با «نه گفتن» به این قدرت ها، استقلال و سیادت خود را بازیابد. از مشروطه تا جمهوری رضاخان، ظهور امپریالیسم آمریکا، جنگ سرد و دکترین ترومن، حکومت های کودتا، دین و کلیسا، تربیت رسانه ها، مسیحیت صهیونیستی، مسیح بازمصلوب، ادبیات و رمان؛ فرار به تخیل، جنبش اسلامی نفت، تبعید امام، تئوری های اصلاحی در ایران، نخست وزیری بختیار و انفجار نور، از مباحث این نوشتار به شمار می رود.
محصولات مرتبط
اروپای بعد از جنگ جهانی، ویران بود و بی توان. آمریکا و شوروی به برتری اقتصادی رسیدند و شدند دو ابر قدرت بعد از جنگ. کشورهای جهان را هم بین خود تقسیم کردند. دو ابر قدرت جهان را بر اساس دو تفکر متفاوت اداره می کردند. شوروی مارکسیسم را پذیرفته بود و در آمریکا لیبرالیسم حکومت می کرد. کسی راه حل دیگری برای اداره جهان سراغ نداشت.
اندیش مندان غربی همان اوایل قرن بیستم به بن بست رسیدند و دنبال تئوری های جایگزین بودند. در دوران بن بست، پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران، جهان را با پدیده جدیدی مواجه کرد: اداره امور یک کشور بر اساس دین. چیزی که سال ها محال می نمود.
این در اوج بن بست غرب بود، دورانی که شوروی هم فرو ریخت و از بین رفت.
انقلاب اسلامی ایران با نه گفتن به غرب آغاز شد و بر مبنای برداشت شیعی از دین اسلام ادامه پیدا کرد. خیلی ها که می خواستند به غرب نه بگویند از این نه گفتن تقلید کردند، برخی هم از روش دینی مردم ایران. نه گفتن به غرب یک ارزش شد. حالا دیگر خیلی ها بر خلاف جهت حرکت می کنند.
دیدگاه خود را بنویسید