در کتاب اردوگاه عنبر سه خاطراه از آزادگان هوانیروز را که در بند ارتش بعثی اسیر بودند را میخوانیم، اسرایی که در اردوگاههای «عنبر» و «الرشید» در بدترین شرایط روحی و جسمی قرار داشتند. تحمل و صبر این رزمندگان آزادگان در برابر شکنجههای کشنده بعثیها، ارتباطات اسیران با هم و با زندانبانان خواندنی است. فصل اول کتاب اردوگاه عنبر با عنوان “در بارگاه جانان” خاطرات حسین فرهنگ اصلاحی را در برگرفته است. “کبوتران بال سفید” عنوان دومین فصل کتاب است که دربردارنده خاطرات مهدی گلابی است.
محصولات مرتبط
کتاب تاریخ شفاهی دفاع مقدس روایت احمد غلامپور جلد اول جوانان اهواز زندهاند اثر مجید مختاری
کتاب راز بی بی جان، زندگینامه داستانی سیده بتول جزایری مادر شهید سید حسین علم الهدی اثر الناز عباسیان
«اردوگاه عنبر» خاطراتی از سه آزاده جنگ تحمیلی به نامهای حسین فرهنگ اصلاحی، مهدی گلاب و غلامحسین کهن است.
«آفتاب غروب میکرد که به هوش آمدم. آن غروب چقدر برایم حزنانگیز بود! به دوروبرم نگاهی انداختم. دو شهید پهلویم خفته بودند. آنها چقدر آرام بودند و من چقدر ناآرام. دستم تا مچ خونی بود. گلویم بهسختی میسوخت و تشنگی کلافهام کرده بود. قمقمهام خالی بود. با زحمت و مشقت، قمقمهٔ شهید بغلدستم را باز کردم و آب داغ و گرم آن را سرکشیدم. اضافهٔ آب را روی سر و صورتم ریختم. از گلویم هنوز خون میرفت. احساس ضعف میکردم. از کولهام دانهای خرما برداشتم و خوردم، ولی اشتهایی برای غذا خوردن نداشتم. زبانم مثل یک تکه تخته، در دهانم خشک و بیحس افتاده بود. عطش بهشدت آزارم میداد. یکبار دیگر به دوروبرم سرک کشیدم. چند شهید آن سوتر افتاده بودند و چند تانک عراقی هنوز در حال سوختن بودند.»
دیدگاه خود را بنویسید