کتاب دقیقهیپنجاه و پنج نوشته عزتاله الوندی، بازروایی فاجعهٔ بمباران زمین فوتبال چوار است. زمین فوتبال چوار، در بخش چوار استان ایلام در تاریخ ۲۳ بهمن ۱۳۶۵ هنگام مسابقه فوتبال، بمباران شد. بمباران در دقیقه ۵۵ این بازی بود و لحظاتی هولناک و صحنههایی دلخراش به اضافه پیکرهای بیجان فوتبالیستهای جوان را برجای گذاشت.
محصولات مرتبط
جملاتی از کتاب دقیقه پنجاه و پنج
گاهی بهترین زبان برای بیان واقعیتها سکوت است. سکوتی طولانی و کشدار. اینجور وقتها کلام با نگاه جابهجا میشود. خواه کلام دوستانه باشد. خواه جملههایی خصمانه. برای من حوال نجیب آدمی جنایتکار به حساب میآمد. چون در حالیکه پادگانی نظامی کنار آن زمین فوتبال بود، عمداً زمین فوتبال را انتخاب کرده بود. او اصلاً آمده بود تا آدم شکارکند. شاید حتی میدانست آن چند نفری که در اطراف یکی از دروازهها جمع شدهاند، نظامی نیستند و چند کودک هم بینشان دیده میشود.
در آن لحظهٔ اسفبار از روی پادگان گذشت. ضامن بمبها را آزاد کرد و آنها را درست در ضلع شمال زمین فوتبال انداخت. آنجا که بازیکنان جمع شده بودند تا روی یکی از دروازهها ضربهٔ کرنر بزنند. از بالا چینش بازیکنان مثل یک هلال بود یا کمان. درست مثل رود سن که انگار بر پاریس کمان کشیده است.
هنوز بازیکن پشت توپ، حالت دورخیز داشت و ضربهاش را به توپ نزده بود که بازیکنان متوجه غرش هواپیمای جنگی شدند. خلبان دو هواپیما پیش از آنکه جمع پراکنده شود، بمبها و راکتهایشان را رها کردند. حملهیشان موفقیتآمیز بود. چون پانزده نفر را کشتند.
دیدگاه خود را بنویسید