با "کتاب لبخند ماندگار" سفر کنید به دنیای شجاعت و اخلاص! این زندگینامه شهید مدافع حرم جبار دریساوی، نگاشته شریفه بازیار، الهامبخش افرادی است که به دنبال تقویت ایمان و عشق به وطن هستند. این کتاب، یادگاری ارزشمند از شجاعت و فداکاری است که قلبها را تسخیر میکند. فرصت خرید این اثر استثنایی را از دست ندهید!
محصولات مرتبط
جبار دریساوی (فرید حوالی) روز هفت دی ماه سال هزار و سیصد و چهل و شش در شهرستان آبادان متولد شد.
قبل از تولد پدر خود را از دست داد. مادرش فاطمه خانم، با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کرد.
نگران آینده تنها پسرش بود که عموزاده اش عبدالزهرا، به خواستگاری او آمد. جبار را به فرزندی قبول کرد و در کمال مهر و محبت او را پرورش داد. آن قدر برایش عزیز و دوست داشتنی بود که تا چند سال بعد از ازدواج، از همسرش خواسته بود تا فرزند دیگری به دنیا نیاورد و تمام توجهش را صرف بزرگ کردن و پرورش جبار نماید.
به او علاقمند و دلبسته شد و نام فرید به معنی بی نظیر را برایش انتخاب کرد. به حدی او را دوست داشت که تا سال ها بعد هیچ کدام از خواهر و برادرانش متوجه نشدند فرید در واقع برادر ناتنی آن ها می باشد.
از همان نوجوانی باهوش، زرنگ و فعال بود. به مدرسه و تحصیل علاقه زیادی داشت و در درس ها به خواهر و برادر و حتی دوستانش کمک می کرد. با پیروزی انقلاب با آن که یازده سال بیشتر نداشت، در فعالیت های انقلابی مسجد و در تظاهرات شرکت می کرد. تنها سیزده سال داشت که جنگ تحمیلی شروع شد. آن ها در منطقه حصیر آباد اهواز از نزدیک شاهد بمباران شهربودند.
مدتی بعد هم به روستای شیبان در پنج کیلومتری اهواز نقل مکان کردند.
در آن جا به عضویت بسیج لشکر هفت ولی عصر (عج) در آمد و در ادامه خدمت سربازی را در جبهه گذراند. بعدها وارد سپاه شد و در ادامه به یکی از فرماندهان شجاع تبدیل گشت.
او مراتب فرماندهی و مدیریتش را در گردان امیر المؤمنین (ع) و سپس گردان جعفر طیار(س) طی کرد. گردان جعفر طیار (س) یکی از گردان های تیپ حضرت حجت (عج) می باشد.
آموزش غواصی را در دزفول گذرانید. در طول خدمت، سه بار زخمی و یک بار هم در حلبچه عراق شیمیایی شد.
بعد از جنگ در تیپ حضرت حجت(عج) ماندگار شد. درطول جنگ فعالیت های چشم گیری داشت و از هیچ تلاش و مجاهدتی کوتاهی نکرد. در چندین عملیات به عنوان فرمانده دسته و گروهان نقش آفرین بود. با حضور در کردستان فعالیت خود را به اوج رسانید.
حضور فعال او در عملیات کربلای 4، 5 ، 8 و در شهرهای سوسنگرد، دزفول، هویزه، فاو، حلبچه و رفیع، چشم گیر بود. در سال هزار و سیصد و هفتاد، به طور رسمی عضو فعال سپاه گردید.
در سال هزار و سیصد و هفتاد و یک، دوره آموزشی_ تخصصی، استراتژی و تعمیر تانک را در روسیه گذراند و در این رشته به مهارت و تبحر لازم رسید.
سال هزار و سیصد و هفتاد و سه با خانم مریم حمید ازدواج کرد و حاصل این ازدواج دو فرزند به نام های: فاطمه(حدیث) و محمد مهدی است.
در سال هزار و سیصد و هشتاد و پنج، وارد دانشگاه امام حسین (ع ) شد و در رشته جنگ نرم، مدرک کارشناسی گرفت.
هزار و سیصد و نود و دو همزمان با پیدایش گروهک تروریستی داعش در سوریه، با حضور در عملیات های مختلف به دلیل تخصص خاصی که داشت، نتایج چشمگیری عاید جبهه های خودی کرد.
این بزرگ مرد که به اسطوره لبخند معروف بود، برای رسیدن به اهداف والای دینی و اعتقادی خود از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. جان خود را در طبق اخلاص گذاشته و عاشقانه به دنبال رسالت خویش، جبهه عوض کرد. این مجاهدت ها و علاقه زیادی که به عمه سادات، حضرت زینب (س) و طفل سه ساله امام حسین(ع) داشت او را برای ایستادگی و مقاومت بیشتر در برابر دشمنان اسلام تشویق می کرد.
جباردریساوی به عنوان فرمانده به منطقه جنگی سوریه اعزام شد. در کنار وظیفه خطیر فرماندهی عملیات، مسئولیت تعمیر تانک ها را هم به عهده داشت.
از مال دنیا، خانواده، آرامش، همسر و فرزندان خود گذشت. تا آخرین نفس جنگید و جان خود را در راه فرمانبرداری از ولی زمانش فدا کرد. سرانجام در روز چهارشنبه شانزدهم مهرماه سال هزار و سیصد و نود و سه بعد از دو سال فعالیت گسترده و مداوم در اثر موج انفجار و ترکش خمپاره، ابتدا زخمی شده سپس به دلیل شدت جراحت و خونریزی، ندای حق را لبیک گفته و به شهادت رسید.
شهدای مدافع حرم نمونه ای از انسان های واقعی هستند که حفظ آرمان ها و دفاع از امنیت کشورهای مسلمان را وظیفه دینی خود می دانستند. شهیدرجب پور گفته بود:«سوریه امتداد شلمچه است و شهدای مدافع حرم به هزار و یک دلیل، مظلوم تر از بسیجیان جنگ تحمیلی هستند.» باشد که خداوند منان توانی دوباره به این بنده حقیر بدهد تا خدمتی در خورشأن شهدای عالی قدرمان انجام دهم.
و من الله التوفیق
شریفه بازیار
خردادماه1402
دیدگاه خود را بنویسید